آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
سعید اسدی معتقد است ورود مباحث میان رشتهای به تئاتر این کمک را میکند که تئاتر از دریچههای متنوع مورد خوانش قرار بگیرد، زیرا پژوهش در مورد تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و این امر کمک میکند تا ضرورت تئاتر به عنوان یک پدیده اجتماعی ملموستر شود ...
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیشک برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمیتوان به تاریخنگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوعشناسانه و سبکشناسانه آثار هنری اکتفا کرد؛ بلکه باید به این پرسش پرداخت که نظامهای قدرت چگونه فراز و فرود جریانهای هنری را جهت میدهند؟ چگونه رویدادهای هنری مانند نمایشگاهها، دوسالانهها و فستیوالهای هنری توسط نهادهای سیاسی و اجتماعی مورد حمایت قرار میگیرند؟ هنرمندان خواسته یا ناخواسته با آفرینشگری هنری به بازتولید گفتمانهای فرهنگی میپردازند؟ بر این اساس، دوره «تاریخ اجتماعی هنر معاصر»، در پی رهیافت در سیرهای فرهنگی و موضع گیریهای سبکی، تکنیکی و مضمونی است که در فضاهای اجتماعی شکل میگیرد و با نگاهی روش شناسانه در تحلیل گفتمان، فضاهای اجتماعی را مورد تحلیل قرار خواهد داد.
سعید اسدی، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه که در مورد ارتباط اجتماع با تئاتر پژوهشهایی موفق انجام داده، قصد دارد، دورهای با عنوان «دوره تاریخ اجتماعی هنر معاصر» را برگزار کند. او برپایی این دوره پژوهشی را مهم خواند و بیان کرد: «موضوع قابل بحث این است که هنر چگونه باعث دگرگونی فضای کلی اجتماع میشود و بر روابط اجتماعی تاثیر میگذارد.»
او ادامه داد: «در این دوره که به مدت هفت روز برگزار خواهد شد، چندین سرفصل تعیین شده که طی آن، در مورد «تاریخ اجتماعی تئاتر» صحبت خواهم کرد و روش تطبیق بین فضای اجتماعی و تئاتر را مورد بررسی قرار خواهم داد. اینکه دیدگاه تئاتر در مفهوم فضای اجتماعی و نگرش سه بعدی به جامعه چگونه شکل میگیرد؟ چگونگی ورود تئاتر به عنوان یک هنر جدید به ایران و اینکه چگونه به ضرورت تبدیل شد، و شکل سیاسی و نوینی به خود گرفت.»
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «این بحث که تئاتر در ابتدا محصول دیدگاه محدودی انسان بود که توفیق پیدا کرد ، در این نقطه شکل میگیرد و این ضرورت تاریخی پیگیری میشود که چگونه تئاتر با محور جامعه و سیاست ایجاد شد؟ در این نشست ارتباط فضای اجتماعی با تئاتر در سه مقطع پایان حکومت قاجار، دوران پهلوی اول و دوران پهلوی دوم را کلیت بحث قرار خواهم داد.»
دبیر سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد:«پژوهش درباره تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و تئاتر باید از دریچه علمی نگاه کند. در جهان مباحث میان رشتهای در مورد تئاتر باعث درک بهتر آن میشود. مطرح شدن این مباحث در ایران ضروری بود چراکه تئاتر میبایستی از دریچه های مختلف مورد خوانش قرار بگیرد. در واقع تئاتر پدیدهای اجتماعی است و نمیتوان آن را از اجتماع جدا کرد، چه اینکه همانگونه که تئاتر متاثر از اجتماع است بر آن تاثیر هم میگذارد. این تئاتر است که در تاریخ فرهنگی موثر است و مطالعات فرهنگی میتواند به آن بپردازد و باعث مبسوط شدن آن شود»
اسدی در پایان خاطرنشان کرد: «پژوهش باید در این راستا شکل گیرد تا جایگاه اجتماعی تئاتر را در ایران معرفی کند.»
سرپرست گروه تئاتر جوان خطاب به اعضای قدیم و جدید گروه خود گفت : دوستان من، متاسفانه ما حتی قطره ای از این دریای بیکران تئاتر را در نیافته ایم . تلاش کنیم ، مطالعه کنیم ، ببینیم و بسنجیم و یک حرکتی به خود بدهیم ... بنده از همین امروز اعلام میکنم تا نتوانم به درستی کلمه تئاتر را بنویسم دیگر در هیچ زمینه ای در بحث مدیریت و اجرای تئاتر دخالت نخواهم کرد. تنها موقعی بر پا می ایستم که حس کنم حق و حقوقی زیر پا له می شود یا برخی فکر کنند می توانند هر کاری که دوست دارند انجام دهند. امروز تئاتر فقط مشکلش مدیریت انجمن نیست بلکه مشکل ما بی سوادی است که در بین تئاتری ها موج می زند ...
آقایی گفت : با اینکه بارها و بارها در بین شما دوستان گوشزد کردم که سعی کنیم از تجربیات استادان استفاده کنیم . سعی کنیم مطالعات و ملزومات اساسی تئاتر را همیشه استمرار بخشیم تا ذهنی آماده برای فعالیت تئاتری داشته باشیم. نه تنها کوتاهی کردیم بلکه از انسجام و کلاس هفتگی خود نیز صرف نظر کردیم و این همه را تقصیر از خود میدانم . چون خود من هم از قافله عقب ماندم. متاسفانه بی سوادی در بین ما موج می زند و اصلا در زمینه ی فعالیت هایی که انجام می دهیم اطلاعات لازم را نداریم. مثلا در اجرای کارهای فرم اصلا اصول کار فرم را رعایت نمی کنیم . ما حتی حاضر نیستیم که بدانیم سبک مورد نظری که کار می کنیم از کجا آمده در چه دوره ای کامل شده و الان جایگاهش کجاست و فقط می گوییم که سبک اثرمان منحصر به فرد است که این خود بی سوادی ما معنی می گیرد. وقتی که ما اثری را می خواهیم کار کنیم مهم است که آن اثر را بشناسیم و خوانده باشیم و اصول آنرا به کار ببندیم.
آقایی خطاب به مسئولین و متولیان هنر در ارشاد و انجمن نمایش گفت : ریاست انجمن نمایش میبد که بارها از طرف ریاست ارشاد به بنده پیشنهاد شده است ارزانی خودتان، همین ریاست ها بود که ما را بی سواد بار آورد. سرپرستی گروه نیز به زودی به شخصی اصلح خواهم داد و من فقط دوست دارم که یک هنردوست و تشنه هنر باقی بمانم. در این وادی تنها تشنه علم و دانش خواهم بود و در بسیاری از برنامه های حواشی کناره گیری خواهم کرد . تمام هم و غم من یادگیری است و تلاش می کنم در این راستا با تمامی عزیزانی که با من همراه بودند حداقل راه و روش درست ارائه هنر را یاد بگیریم . دیگر باید به این بی سوادی ها پایان داد و امیدوارم اراده و عزمی آهنین در پیش بگیریم و مثل گذشته این حرفها در حد حرف و شعار باقی نماند که ریشه ما را همین شعارهای بی اساس سوزانید. امید که حق یارمان باشد و در آینده ای نزدیک شاهد رشد واقعی خود باشیم .
نمایش عکاس از 8 الی 10 آبان به مدت سه شب به اجرا رسید . در این اجرا با توجه به تبلیغات کم صورت گرفته تماشاچی خوبی داشت و حضور هنرمندان تئاتر شهرستان بالاخص استاد سید ناصر امامی میبدی باعث افتخار گردید ...
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن قدردانی از کلیه اعضای تیم اجرایی این نمایش گفت : از همه شما دوستان عزیز که در عرصه پر مشقت تئاتر میبد قدم گذارده اید و خالصانه تلاش میکنید بی نهایت متشکرم . از این جمله پر مشقت حرفها بر می آید که بهتر است برخی را بازگویم تا بهتر متوجه باشید و درست تر قدم بردارید . اول اینکه در این مسیر که شاخص های اندکی وجود دارند که دوستانه به فکر کمک به رشد و اعتلای این هنر زیبا باشند گاهی سد بزرگی در مسیر رشد نیز می شوند که باید از آنها عبور کنیم . دوم اینکه گاهی در همین مسیر دوستانمان را بهتر می شناسیم و می فهمیم که همه ما را به خاطر خودشان می خواستند و نه به خاطر خودمان . پس ما به خاطر هنر قدم بر میداریم . سوم و آخر اینکه در مسیر رشد و اعتلا همیشه مشکلات و سختی ها و مشقت ها وجود داشته و اگر وجود نداشته باشد رسیدن به پیروزی و اعتلا اصلا زیبایی و شیرینی خاص خود را ندارد . سیمرغی ها همه این مطلب را به زیبایی درک می کنند و لازم نمی بینم تا همه مطلب را باز کنم .
در پایان سرپرست گروه گفت : بچه های عزیز حرکت شما قابل تحسین است اما در این مسیر اشتباهاتی مرتکب شدید که دوست دارم آخرین بار باشد و خطاهای هنری ای مرتکب شدید که دوست دارم تجربه شده باشد و باز خودسری هایی کردید که دوست دارم با شناختن حرمت ها مسیر خود را پیدا کنید و اصولی قدم بردارید . هرگز برای رسیدن به اهداف والای هنری خود دوستی ها و صمیمیت ها را زیر سوال نبرید و هیچگاه در این مسیر تکروی نکنید که در پایان جز یاس و ناامیدی نخواهید دید . همیشه در قالب گروهی منسجم محکم گام بردارید و مطمئن باشید اگر اهداف عالی ای در سر داشته باشید و با هم یکی شوید و از منم ها دست بردارید هزاران برابر از سیمرغ بالاتر خواهید رفت و هیچگاه در سیمرغ باقی نخواهید ماند بلکه صدها برابر از سیمرغ هم بیشتر رشد خواهید کرد . به امید فهم درست یکدیگر و نگاه داشتن حرمت یکدیگر و توقعات به جا از یکدیگر تا شاهد اتفاقات زیباتری در عرصه تولید گروه باشیم. کار شما خیلی خیلی نیازمند کمک همه اعضای گروه بود و این نقاط ضعف با کمک همه خیلی کمتر می شد . امید دارم انسانیت و صداقت را محور رشد و اعتلای خود کنیم و بس ... علی یار و نگهدارتان ... یاحق ...
امسال هم رمضان آمد و حال و هوای خاصی بر بچه های گروه تئاتر جوان حاکم شد . این حال و هوا نه تنها در بین بچه های گروه بلکه در بین مردمی که با این گروه و برنامه های آن آشنا هستند حاکم است . برگزاری هرساله این برنامه ثابت کرده است که حضور هیچکس در این برنامه تنها به اختیار خودش نیست ...
در مدت برگزاری 10 ساله سوگواره شاید بتوان گفت هزاران نفر را از مستمع گرفته تا عوامل اجرایی را به چشم خود دیده است . سرپرست گروه با صراحت می گوید در این مدت ما هیچگاه از کسی برای کمک به برنامه های خود پافشاری ، اصرار و دعوت نکرده ایم تا برنامه به خوبی برگزار شود . بلکه خود بچه ها آمده اند و گفته اند که ما می خواهیم برنامه امسال بهتر از سال گذشته برگزار شود . اگر امسال کسی در این برنامه نیست کسان دیگر جایش را پر کرده اند و این حرکت علی دوستانه تعطیل نشده است و نخواهد شد . بلکه آدمها خود توفیق حضور را از دست داده اند . خیلی ها بودند و خیلی ها هنوز هستند آنچه ما باید بدانیم این است که مانیز مسافریم و بعدها نخواهیم بود و دیگران جای ما را پر می کنند و این جای بسی افتخار است . چون شور و اشتیاق هنرمندان باعث زنده نگه داشتن اصل دین خواهد بود .
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن تقدیم این برنامه به روح پاک هنرمند عزیز عباسعلی زارعی گفت : از همه کسانی که با ما بودند و همه کسانی که دوست دارند با ما باشند دعوت به همکاری می نمایم و منتظر حضور گرم و پویا شما هستیم چرا که صاحب این برنامه ما نیستیم که بخواهیم جلوگیر باشیم یا منع کنیم . ما همچون گذشته این برنامه را مردمی و پویا برگزار خواهیم کرد و شال عزا به گردن هر که باشد قدمش بر دیده ...
امیدواریم که امسال نیز چون گذشته برنامه پر بار و افتخار خدمتگذاری از ما گرفته نشود و ما بتوانیم ذره ای هر چند خیلی اندک در راه ترویج راه و اصول زندگی امیرخاکنشینان قدم برداشته باشیم و علی یارمان باشد ... یا حق ...
در بخش نظر سنجی سوال شده است که : به نظر شما کدام عامل در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان موثر خواهد بود؟
لطفا در این بخش نظرات خود را اعلام نمایید و ما را در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان یاری نمایید . مطمئن باشید این نظرات نه تنها در تولیدات گروه بلکه در تولیدات دیگر گروه ها و تولیدات کل شهرستان و استان اثر گذار خواهد بود ...
پس خواهش ما این است که دلسوزانه و از سر مرهمت و کمک نظر دهید که عامل رشد این هنر باشید . در صورت امکان از نظرات حاشیه ای و حرفهایی که کمکی به تئاتر نمیکند خودداری نمایید . تشکر فراوان از شما که دلسوزید .....
رستمی معتقد است: تئاتر مدیومش کاملا با رسانه های دیگر متفاوت است و چیدمان آن در اختیار گروه است و گروه کار را پیش میبرد و متکلم وحده نیست...
امیرحسین رستمی بازیگر نمایش "سیستم گرون هلم" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی که چند روزی است اجرای عمومی آن را سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران آغاز شده، درباره نحوه حضور خود در این نمایش گفت: زمانی از طرف گروه دعوت به کار شدم که هنوز تیم بازیگران کامل نشده بود و تنها رضا مولایی و الهام پاوهنژاد حضورشان در این کار قطعی بود و بعد از من نیز سینا رازانی وارد این جمع شد. یکی از دلایل پذیرش این نقش هم این بود که کار قبلی کوشک جلالی "خدای کشتار" را بسیار دوست داشتم و از دیدن آن لذت برده بودم. دیگری حضور خود کوشک جلالی به عنوان کارگردان کار بود. ضمن اینکه از همه مهمتر موضوع نمایش است که بسیار تاثیرگذار است چراکه این موضوع مختص به یک جا نیست و در هر جایی میتواند رخ دهد و محدود به هیچ مرز و اقلیم خاصی نیست، در واقع جهان در حال رفتن به این سمت است.
او درباره ویژگیهای نقش "انریکه" در این نمایش که آن را ایفا میکند، توضیح داد: اگر بخواهیم درباره این نمایش کنجکاوی کنیم همه چیز از بین میرود، بنابراین بهتر است درباره آن هیچ توضیحی ندهم و تنها به این اکتفا کنم که تکاندهنده بودن، مرموز بودن و راز آلودگی در اثر بسیار زیاد است. به عبارتی دیگر مانیفست این نمایش این است که "ما دنبال یک آدم خوب نیستیم که مثلا شارلاتان و عوضی باشه بلکه دنبال یک آدم عوضی و شارلاتینیم که خوب به نظر برسه "
بازیگر سریال "سه، پنج، دو" درباره کار با علیرضا کوشک جلالی نیز گفت: کار کردن با او در ابتدای امر سخت بود به این دلیل که کارگردانهای تئاتری مدل کاری من را میدانند. چرا که در تمرینات خیلی سختگیرانه کار نمیکنم، اما در اجرا اینطور نیستم و نمره قبولی میگیرم. خیلی اهل تکرار کردن نیستم، زیرا معتقد به حس در لحظه هستم. معتقدم اگر چیزی را زیاد تکرار کنم برایم میمیرد و به همین خاطر کار کردن برایمان سخت بود. آقای کوشک جلالی معتقد به تمرین و تکرار هستند. در حال کش و قوس بودیم اما با روندی که پیش رفتیم به یک زبان مشترک رسیدیم که دو سویه است و با توجه به تعاملی که وجود داشت هر دو راضی هستیم.
او ادامه داد: در تمرینات خیلی در نقش فرو نمیروم چرا که برای من به مرور آن حس از بین میرود. با تمرین موافقم، اما مدل بازی من حسی است و خیلی تکنیکی نیستم در واقع آن لحظه ممکن است حسی که به آن رسیدم را دیگر نتوانم تجربه کنم و به نوعی احساس میکنم، تکرار مداوم آن بداهه بودن و شاد بودن را از بین ببرد. وقتی جلوی مخاطب بازی میکنی شرایط کاملا جدی است و انرژیای میگیری که مضاعف میشود.
رستمی در پاسخ به این سوال که بیشتر مخاطب با چهره تلویزیونی او آشناست تا تئاتریش و این که چقدر این چهره بودن میتواند در موفقیت نمایش موثر باشد، نیز گفت: کسانیکه من را باید در تئاتر ببینند دیدهاند. ضمن اینکه تجربه حضور در تئاترهای مختلف را داشتهام، هم در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و هم در سالنهای تئاتر شهر و ایرانشهر. این دیگر بستگی به میزان تبلیغات کار دارد. ضمن اینکه تئاتر مدیومش کاملا با رسانههای دیگر متفاوت است و چیدمان آن در اختیار گروه است و گروه کار را پیش میبرد و متکلم وحده نیست. به همین خاطر با حضور یا عدم حضور یک نفر مخاطب ریزش نمیکند. ضمن اینکه حضور در تئاتر انرژی و حوصله و وقت زیادی میخواهد و من به خاطر کار تصویر خیلی این فرصت را ندارم.
بازیگر نمایش "کلمه سکوت کلمه" درباره برنامههای بعدیاش در تلویزیون و تئاتر اظهار کرد: چند کار پیشنهاد شده که از میان آنها یک سریال را برگزیدم و از روز 5 تیرماه نیز کار کلید میخورد.
رستمی در پایان با اشاره به حضور مجدد خود در صحنه تئاتر خاطر نشان کرد: من همیشه وقتی تئاتر بازی میکنم فکر میکنم آخرین کار من است چراکه حضور در تئاتر نیازمند انگیزه بالا و زمان خالی بسیار است تا بتوانی روی آن متمرکز شوی که من اینها را ندارم. اما اگر نمایشی وسوسهام کند قطعا دوباره حضور خواهم یافت.
سرپرست گروه تئاتر جوان با اعلام این خبر که نمایش خداحافظ عشق من در مراحل پایانی تکمیل متن به سر می برد گفت : افتخار دارم که نگاه جدید ما در تولید نمایش باعث گردیده است تا بتوانیم کارهای بهتری را نسبت به گذشته ارائه دهیم ...
سرپرست گروه در ادامه افزود : ما در حال حاضر بازیگر زن خوب و توانایی نه تنها در گروه خود نداریم بلکه در کل شهرستان نیز وجود ندارد . پس بنا بر این گذاشته ایم تا تربیت کنیم برای سالهای آینده که بتوانیم بهره برداری کنیم . اما با این حال از بهترین بازیگران موجود مرد می توانیم استفاده کنیم و اتفاق خوبی نیز خواهد افتاد که این نیز تجربه تازه ای در عرصه تئاتر محصوب می شود .
آقایی ادامه داد : در کار جدیدم که از نظرات کارشناسان بنام تئاتر ایران استفاده نموده ام سعی دارم تا دیدگاه جدیدی نسبت به روابط اجتماعی جوانان داشته باشم و نگاهی جهان شمول در ارائه این اثر دارم . هر چند که در پایان نظر مردم اهمیت بالایی در اجرای این نمایش دارد ولی بنده سعی دارم تا کمترین مشکل را در ارتباط با تماشاگر را داشته باشم و انشاالله با دست پر خدمتشان خواهم رسید . امید که با عصاره بازمانده از نسل سیمرغ بتوانم کار قوی و محکمی ارائه دهم .
آقایی کارگردان گروه تئاتر جوان در بین برخی از دوستان یزدی و شهرستانی که در وورک شاپ کارگردانی حضور داشتند گفت : ...
در کار جدیدم که به همت و کمک بسیاری از دوستان عزیزم آماده اجرا خواهد شد نوع متن ، بازیگر و کارگردانی کار سبک و سیاقی متفاوت از کارهای گذشته ام دارد . امیدوارم که در روش جدید نیز تجربه خوبی به دست آورم . البته خیلی دوست دارم که در سبک و سیاق خاص خود نویسندگی و کارگردانی کنم . ولی دوست دارم چندین تجربه از شیوه ها و سبک های مختلف داشته باشم و بعد از آن در یک سبک که دوست دارم ادامه دهم . در کل وقتی نگاه می کنم به این دریای پرتلاطم علم نمایش و تئاتر جهان، می بینم که حتی ذره ای از این عظمت نیستم و تلاش دارم حداقل کاری که می کنم در این دریای متلاطم با روش و تکنیک درست شنا کردن را یاد بگیرم تا بتوانم حداقل بخش کوچکی از این تشنگی را رفع نمایم .
در کار جدید شاید از بازیگران مختلف استفاده شود ولی دوست دارم همه هدفی را که خود من در برنامه تولید دارم را دنبال کنند تا با یک هدف واحد بتوانیم رشد عالی را ببینیم . من اصلا دوست ندارم بر کسی تحمیل شوم ولی همه سعی من این است تا چیزی را تجربه کنیم که تابحال تجربه نکرده ایم و هر روز چیزهای جدیدی را کشف کنیم . در این دریا لازم نمی بینم تا شکست های استادان را تکرار کنم بلکه از متخصصین مربوطه مشاوره خواهم گرفت که اصلا از نو شروع کردن را نمی پسندم . امیدوارم اکیپ جدید ما بتواند به موفقیت های عالی دست یابد .
به گزارش از فاطمه ایزدپناه که از بازیگران پایه این گروه هستند ایشان در رشته بازیگری کارگردانی دانشگاه هنر تهران قبول شدند و از هم اکنون تحصیل خود را آغاز می نمایند ...
سرپرست گروه ضمن عذرخواهی از این هنرمند عزیز به خاطرکسالتی که داشتند و موفق به حضور در مراسم یابودی که این دوست عزیز ترتیب داده بودند نشدند گفت : بسیار خرسندم که شاگردان ما پله های ترقی را با پشتکار و توکل به خدا طی می کنند . امید که در آینده دانش این هنرآموزان برای نسل آینده تئاتر کارگشا و رمز موفقیت گردد تا ما با افتخار به شاگردان خود ببالیم که خود نیز شاگرد اساتیدی بوده ایم که بدین جای کم رسیده ایم که هنوز جای بسی رشد و بالندگی است . بنده به خود استاد نمی گویم ولی دوست دارم حرمت ها حفظ شود و می دانم که یک کلمه یاد گرفتم و یک کلمه یاد دادم و همه را استاد خود می دانم . از انسانهایی که با واژه ها بازی می کنند و در صدد کسر شأن و منزلت دیگران هستند بیزارم و فقط به انسانهایی که به دیدگاه های یکدیگر ارزش قائلند ارج می نهم . نه اینکه منتقدین را دوست نداشته باشم نه ! بلکه می ستایم و می گویم تمسخر و باور نداشتن دیگران را قبول ندارم .
باید بگویم فاطمه جان از صمیم جان خوشحالم و به تو می بالم و امید دارم که به درجات عالی هنری دست یابی و باعث افتخار ما گردی که خدا می داند در این مدت برای تمام شاگردان خود این دعا را کردم و امید دارم که فرزندان من نیز راه شما را با افتخار طی نمایند . مگر نه اینکه بارها در کلاسهای خود اعلام نمودم که علم این هنر باعث می شود تا در کنار تجربه شاهکارهای عظیمی بیافرینیم پس با تمام وجود به سمت کسب علم و دانش بشتابید و شهر خود را از این نابسامانی فرهنگی نجات دهید تا به اصل ریشه خود برگردند و اصل و بنیاد ایرانی و دینی و اسلامی خود را فراموش نکنند تا با هم افتخار کنیم که چنین فرهنگ محکم و استواری داریم و از غربت و اجنبی بی زاریم . امید به تغییر مناسب و درست و امید به رشد مناسب و درخور ... علی یارتان .